سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در یکى از عیدها فرمود : ] این عید کسى است که خدا روزه‏اش را پذیرفته و نماز وى را سپاس گفته و هر روز که خدا را در آن نافرمانى نکنند روز عید است . [نهج البلاغه]

دستنوشته ای از شهید علم الهدی - ایستگاه بهشتی

:
Powerd by: Parsiblog ® team.
دستنوشته ای از شهید علم الهدی(پنج شنبه 86 شهریور 1 ساعت 2:7 صبح )

                      خلوتی به عمق اقیانوس

من در سنگر هستم ،در این خانه محقر.در این خانه فریاد و سکوت، فریاد عشق و سکوت،در این سرد و گرم ،سردی زمستان و گرمای خون،در این خانه ی ساکن پر جوش و خروش،سکون در کنار رودخانه و هیجان قلب و شور شهادت ،خانه نمناک و شیرین .کوچکی قبر و عظمت آسمان .

امشب پاس دارم.ساعت یک و سی ونه دقیقه،چه شب با شکوهی است .من به یاد انس علی ابن ابیطالب با تاریکی شب و تنهایی او می افتم .او با آسمان پر ستاره سخن می گفت،سر ،در چاه نخلستان میکرد و می گریست.در همین تاریکی شب علی بر میخواست وبه نخلستان می رفت .فاطمه وضو می گرفت ،پیامبر به سجده می رفت ،وحسن وحسین به عبادت می پرداختند.این خانه کوچک است ،این سنگر ،این گودی در دل زمین،این گونی های بر هم تکیه داده شده ،پر از حرف است .فریاد است،غوغاست،صدای پر محبت اصغر ،و حرف زدن آرام رضا و خوش زبانی منصور ؛بغض،گلویم را گرفته ،قطرات اشکم هدیه تان باد .تنهایی عمیق ترین لحظات زندگی یک انسان است.

خدایا این خانه ی کوچک را برای من مبارک گردان . در این چند روز با خاک انس گرفته ام.بوی خاک گرفته ام.حال می فهمم که علی ابن ابیطالب چگونه می فرماید:سجده ای نماز ،حرکت اول ،خم شدن روی مهر،این معنا را میدهد که خاک بوده ایم ، حرکت دوم این معنا را داردکه از خاک بر خواسته ایم،متولد شده ایم ،حرکت سوم،رفتن دوباره به خاک،به این معناست که دوباره به خاک بر می گردیم، مرگ . وحرکت چهارم ، به این معناست که دوباره زنده می شویم،حیات قیامت.

اما در این سنگر همیشه در کنار این خاکیم و خاک پناهگاهمان است .درون سنگر با خود سخن می گویم.راستی چه خوب است از این فرصت استفاده کنم و با قران اشنا شوم،آیات خدا را بخوانم،حفظ کنم. و سپس زمزمه کنم. و بعد شعار زندگی قرار دهم،باشد که این دل پر هیجان و تپش را آرامش دهد.و بعد با آن برای خود توشه سازم و توشه را راهی سفرم گردانم و در انتظار شهادت بمانم. ایات جهاد،شهادت،تقوی،ایمان ،.....همه را پیدا کنم و سنگر ،کلاس درسم باشد،و میعادگاه ملاقاتم با خدا بشود.سنگر،محرابم گردد،خانه امیدم شود و قبله دومم.از فردا حتما بیشتر قران خواهم خواند.

در این خانه ی کوچک که انتخواب کرده ام ،روزها به گونه ای میگذرد و شبها به گونه ای دیگر.روزها در تنهایی با خود سخن می گویم و با دوستانم،در جمع.در لحظاتی که اسلحه را بر دوش دارم به فکرذوالفقار می افتم؛به فکر ابوذر و دست پر توان او ...

خدایا این اسلحه ا در دست من به سر نوشت آن شمشیرها نزدیک گردان .....

.(دستنوشته ای از شهید علم الهدی)

سنگری بر نور
» عبدالرضا حنظلی
»» صندوق انتقاد و پیشنهاد( نظر)


لیست کل یادداشت های وبلاگ
رمضان
[عناوین آرشیوشده]

بازدیدهای امروز: 17  بازدید
بازدیدهای دیروز: 4  بازدید
مجموع بازدیدها: 38196  بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ وضعیت من در یاهو ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

» آرشیو یادداشت ها «
» لوگوی دوستان من «
» موسیقی وبلاگ «
» «
 
ی ی

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دستنوشته ای از شهید علم الهدی - ایستگاه بهشتی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن