رمضون فدات بشم
رمضون اومدی و دلم برات لک زده بود........................در نبود تو عدو به خیمه ام تک زده بود
رمضون یادش به خیر سال گذشته رو میگم...................با گناه غریبه بودم دست رو دل نذار بگم
رمضون اومدی و روسیاها رو سر زدی..............................اومدی از کرم خدا به م خبر بدی
رمضون خوش ا ومدی خوش اومدی به جمع ما.........ما همه پروانه ایم خوش اومدی ای شمع ما
رمضون دلم برای سفره هات تنگ شده بود...................به خدا بعد جدایی دلامون سنگ شده بود
رمضون بذار باهات خودمونی حرف بزنم.........................قربونت برم که گفتی من گدای حسنم
رمضون نمی دونی این یه ساله چی کشیدم.......................پیر شدم تا وباره به سفره ی تو رسیدم
رمضون گفته بودی گناه نباید بکنم......................................ولی آلوده شدم حالا باید چیکار کنم
رمضون روم نمیشه بگو چطور نگات کنم....................با هزار هزار گناه من اومدم صدات کنم
رمضون ببین خجالت تو چشام حلقه زده......................عذر من رو بپذیرشیطون به من حقه زده
رمضون گفته بودی دیگه آقام رو میبینم.........................گفتی امسال میاد و میرم کنارش میشینم
رمضون آقام کجاست آقام کجاست آقام کجاست...............نشونیش رو بده تا منم برم به راه راست
رمضون خوب میدونی صبر منم حدی داره..........................دوای درد منو فقط آقام مهدی داره
رمضون فدات بشم داری بوی علی میدی.....................خبر از زردی و سرخی روی علی میدی
رمضون ماه غم و غصه ی جون زینبی...................................تو دلیل خم اون قد کمون زینبی
رمضون جای تموم شهدا چه خالیه...................................بی خمینی چهره ی بسیجیا چه خاکیه
رمضون بیا دعای رهبر و روا بکن..................................با شهادت ماهارو یکی یکی سوا بکن
رمضون منتظر لیله ی قدرت میشینیم...........................تا که قران روی سر روی آقا رو ببینیم
(علی اکبر بیات)
غربت واژه ای آشناست حد اقل برای ما بچه شیعه ها. غربت ،تنهایی،درد،تهمت؛بارخدایا مگر انسان چنین طاقتی دارد بار این مصائب را تحمل کند .مگر کسی را یارای ایستادن در مقابل این همه سختی را هست..نمیدانم چگونه این مصائب را تحمل کردی همین را میدانم که نامت اوازه ی اسمانها بود ،چکاچک ضرب شمشیرت طنین الله اکبر ملائکه بود ،رجز یا هو بر لبانت افتخار زمینیان بود ، خورشید از تابیدن بر زمین با بودنت بر عالمیان فخر می فروخت ،کیسه های نان تا ابد بر خود میبالند که بر دوشت که سجده گاه عالمیان بود می نشستن،مولای من تو بودی که در تنهایی پیغمبر دادرس دین خدا بودی،تو بودی که پیامبر بی تو غمین بود ،ای مایه ی سرور بشر .مولای من .کاش می بودم ،کاش می بودم و در کنارت بر غربتت ضجه می زدم ای فاتح خیبر،مگر منکر منکر خورشید می توان شد.مرد شیر افکن روز و ناله های شبانه این درد را با که بگویم که کسی را یارای شنیدن آن نیست مولای من تاریخ گواه غربت توست ، علی جان!امشب درد دلم با توست .اشک گونه هایم را خیس می کند وهمچون آب مذاب بر صورتم می لغزد .علی جان تو که خیبریا ن را با قدرت خدائیت مبهوت کردی ،تو که داغ بر دل کفار نهادی.پس از چه رو چاه با تو هم راز گشته؟از چه رو تنهایی تو را احاطه کرده ؟علی جان زمزمه ی دعای کمیلت قلبم را از همچون کاغذی پاره می کند .علی جانبر کدامین غمت ضجه زنم که دردهایت بسیار است .علی جاننمیدانم حالت چگونه بود وقتی عزیز دلت ،معشوقه ات را به خاک می سپردی.نمی دانم با کدامین چشم بازوان فاطمه ات را نظاره کردی. نمی دانم با کدامین دست خون دیوار را شستی .فدای دلت که همچون برگ های پاییزی خسته است علی جان کاش درد دلهایت را باچاه می شنیدم تا برای مردنم دلیلی داشتم .علی جان درد تهمت را چشیده ام ولی من کجا و بزرگی همچون تو کجا.علی جان کاش می بودم و در مقابل عظمتت پاهایت را سجده گاه عباداتم می کردم .علی جان ندای مولای یا مولایت هعنوز مسجد کوفه را می لرزاند .علی جان مظلومیتت ،فرزندانت را نیز به خود پیچانده .علی جان شیعه داغدار توست تا ابد علی جان بغض تو در دل دشمنان اینک ما را گرفته علی جان شیعیانت را به جرم عاشقیت معدوم عشق می کنند ما را از مرگ سرخ هراسی نیست مولای من فقط داغ غربتت کمرم را می شکند نه دردهایم نه ناراحتی هایم و هیچ سختیهدیگر بدان مولایم تا ابد مهر عاشقیت را بر پیشانی ام می زنم وفریاد یاا یها المسلون نحن شیعه حیدراسد الله نحن شیعه ال رسول سر خواهم داد........................................
طرز تهیه زولبیا
مواد لازم برای 4 نفر:
نشاسته 500گرم
ماست 150گرم
شکر 200گرم
روغن به میزان لازم
2تا3قاشق گلاب
طرز تهیه:.............................................................................................................
نشاسته را در ماست حل کرده و از صافی رد می کنیم تا صاف و بدون گلوله شود. سپس آرد را اضافه کرده و مخلوط می نماییم . مایه را یکی دو ساعت می گذاریم بماند. روغن مایع فراوان را داغ می کنیم و بعد مایه را در قیف مخصوص ریخته و به شکل خطوطی دایره وارند در روغن داغ شده می ریزیم .
در صورتیکه زولبیا خوب پف نکرد جوش شیرین را با مایه مخلوط می کنیم . به همین ترتیب زولبیا را آماده می کنیم و دو طرف آن را سرخ می کنیم و بلا فاصله در شربت زولبیا می اندازیم.
................................................................................................................................................................................................................................................................................................
طرز تهیه بامیه
مواد لازم برای 4 نفر:
آرد 125گرم
سه عدد تخم مرغ
شکر 200گرم
4تا5قاشق روغن
دوپیمانه شربت غلیظ
3تا4قاشق گلاب
طرز تهیه.......................................................................
آب و روغن را در ظرفی می ریزیم و روی شعله می گذاریم تا جوش بیاید. آرد را یک مرتبه داخل آبی که جوش آمده است می ریزیم و یکی دو بار آهسته به هم می زنیم تا آب کام? تبخیر و مایه سفت شود. ظرف را از روی شعله برمی داریم. مایه که کمی سرد شد تخم مرغ ها را دانه دانه در مایه می شکنیم و مرتب بهم می زنیم تا خمیر کام? نرم و لطیف شود. بعد در تابه ، مقداری روغن مایع می ریزیم و روی شعله می گذاریم تا داغ شود. مایه را داخل قیف مخصوص می ریزیم و حرارت را ملا یم می کنیم. دهانه قیف را جمع می کنیم و از مایه به هر مقدار که بخواهیم با فشار دادن کیسه قیف در روغن می ریزیم. طوری که سطح روغن پوشیده شود . گاهی بامیه ها را پشت و رو می کنیم تا دو طرف آن کمی برشته شود. بعد با کفگیر بامیه ها را از داخل روغن بیرون می آوریم و در صافی می ریزیم تا روغن آن گرفته شود. بعد بامیه های آماده شده را در شربت می ریزیم . درصورتیکه بخواهیم بامیه خرمایی رنگ شود، یکی دو قاشق شکر درآب روغن بامیه می ریزیم و بعد از جوش آمدن آرد را اضافه می کنیم
ای کاش............
ای کاش در دل ذره ای شور و نوا بود...........احوال ما با حالت نی همصدا بود
ای کاش شور جنگ در ما کم نمی شد.........این نامرادی شیوه ی مردم نمی شد
ای کاش رنگ شهر بازی ام نمی داد..............در جبه یا زهرا مرا بر باد میداد
امشب دل از یاد شهیدان تنگ دارم............حال و هوای لحظه های جنگ دارم
فرسنگها دورم زبازی محبت.....................با یک دل خسته زنیش سنگ تهمت
مسموم شد ساغی به پیمانه شکسته................ از بخت بددرب شهادت شد بسته
من ماندم و متن وصیتنامه پیر جماران ......من ماندم و شرمندگی از کوی یاران
من ماند م وشیطان و نفس و جنگهایش .......من ماندم و شهر و گناه و رنگهایش
از زرق و برق شهرخود نیرنگ خورد........ان معنویت های جنگ از یاد بردم
دل را به انواع گنه آلوده کردم ....................در راه باطل کوشش بیهوده کردم
از دفتر دل نام الله پاک کردم .................دل را به زیر کوه عصیان خاک کردم
اکنون پشیمان آمدم با این تمنا................یا رب نظر کن جرم و عصیانم ببخشا
(سینه سوخته ی مدینه شهید سید مجتبی علمدار)
بسم الله الرحمن الرحیم
این ماه اکثر نوشته های وبلاگ مرتبط با ماهه رمضون و امام عارفان عالم علی ابن ابیطالب شاید کمتر از شهدا حرف بزنم ولی نمیذارم یاد اونها توی وبلاگ کم رنگ بشه از همه چیز این ماه توی وبلاگ هست از دستور اشپزی تا خیلی چیزای دیگه......التماس دعا